منو ببخش
میدونم گاهی ناخواسته اذیتت میکنم
ولی حتی ذره ای فکر نکن که ثانیه ای بگذره و دوست داشتنم کمتر بشه
منو ببخش
که تو این لحظه دستات رو توی دستام نگرفتم، منو ببخش اگه کنارت نیستم
قول قول
قول مردونه که هر روز هدفم چیزی جز شاد کردن تو نباشه
میدونم نباید منتظر روز تولدت باشم، نباید منتظر مراسم خاصی باشم
من هر روز چشم انتظاریم لبخند توئه
ولی خب این روزها بهانه ای هستن برای جشن گرفتن، بخصوص که تو مورد منو و تو
خدا جذاب ترش کرد و هر دومون متولد یک روز شدیم
من امسال تنها سالی بود که به تولد خودم فکر نکردم
این رو جدی میگم، روز نیومد که 15 بهمن منو یاد تولد خودم بندازه، من 15 بهمن برام
معنیش دیگه شده تولد بهار زندگیم، تو دل زمستون رنگارنگی گل و سبزه
خیلی خیلی خوشبختم
از اینکه تو همدم و مونس من هستی

منتظر دیدارمون هستم
منتظر روزهای باهم بودنمون
دست تو دست
وقتی کنارت راه برم
اون لحظه شیرین ترین قدم های زندگی منه

دوستت دارم ماه من
 

سلام خاتون
سلام همدم زندگی ابوالفضل
درست پنج روز دیگه مونده تا تو بدنیا بیای. فکرش رو میکنم. اینکه خدا برای من یکی رو کنار گذاشته از یه روزی و توی این سال قشنگ تو رو توی مسیر زندگی من گذاشت. من از همون اولین بار که دیدمت ازت خوشم اومد. جنس دوست داشتنم اون موقع این بود که با خودم میگفتم این دختر دختر خوبیه خدا رو شکر که اخلاقیاتش و شخصیتش طوریه که میتونم باهاش کار کنم. بعدش هم که کم کم خاطرخواهت شدم خخ.

میدونم این روزا تو هم داری نقشه میکشی که منو برای تولد خوشحال کنی. نمیدونم شاید میخوای برام آهنگ مورد علاقمو بخونی. یا میخوای یه کار دیگه ای بکنی. ولی هر چی هست حسش میکنم ولی حقیقتش رو بخوای من چشم انتظار نیستم. من دلم میخواد تا ابد همه روزهامو کنارت جشن بگیرم.

لحظه شماری میکنم برای اولین لحظه ای که تو رو توی آغوش خودم بگیرم و برای اولین بوسیدن تو. و میخوام تا ابد حتی بعد از رفتن از دنیا، با تو باشم. خدا تو رو از من نگیره و همیشه باشی برام. اگه زیادی سر به سرت میذارم به خاطر اینه که دوستت دارم وگرنه اگه دوستت نداشتم اصلا کاری به کارت نداشتم. هر چی بهم میگفتی میگفتم باشه. ولی چون دوستت دارم مدام دوست دارم اذیتت کنم. یا خیلی وقتا با اینکه از هیچ کسی انتظاری ندارم فقط و فقط دلم به تو خوشه و از تو انتظار دارم. میدونم سخته ولی خب حوصله کن. فقط و فقط بدون من تو همه لحظه هام تو رو دوست دارم. چه وقتی باهم بحث میکنیم چه وقتی باهم شوخی و خنده میکنیم. عشقت هیچوقت از دلم نمیره.

دوستت دارم معنی زندگی من
دوستت دارم 

سلام و صد درود خدمت همتون

امروز خیلی شاد و شنگولم
خودش که خبر نداره، الان فکر میکنه من اعصابم خرده خخخخ
ولی من دارم روز شماری میکنم تولدش از راه برسه 
خدایی عشق میکنید تولد دوتاییمون تو یه روزه، 15 بهمن، آخه وجه مشترک از این بیشتر، ما بریم پیش مشاور ازدواج کلا میگه پاشید برید شما دوتا برای هم ساخته شدید، خود خدا فابریک شما دوتا دیوونه رو زده برای هم

هی خدا، چقدر چقدر دوستش دارم من، و چقدرم خوشبختم من، چقدر این روزا اذیتش میکنم، به من میگه میخوام برات لباس بخرم، من مسخره بازی در میارم میگم نه من اصلا اهل خرید نیستم خخخخخ. خدا منو ببخشه. الهی قربونش برم، معلومه که من دوست دارم همیشه برام یه عالمه لباس بخری. مطمئن باش هر لباسی رو تو برای من بگیری با عشق میپوشم. اصلا یکی از اهداف زندگی مشترک برای من همینه، منتظرم عشقم برام لباس بگیره. نگران اون قضیه دو سانتر پایین غنچه هم نباش، خیالت راحت خخخ

دختر الان اگه بودی لپتو میگرفتم میکشیدم کلا قرمز بشه. دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم

امروز برات یه متن نوشتم الان اسکن میکنم میفرستم برای دوستم. قول داده نخونه. البته دیگه مطلب خیلی خصوصی ننوشتم هر چند عین چشمام به رفیقم اعتماد دارم ولی خودم روم نمیشه :)

ابوالفضل به اندازه یه دنیا دوستت داره، خاطر خواهتم خانم
بوووس

 

تو حواست نیست و من از دور دارم نگات میکنم
لحظه شماری میکنم که خدا روز تولدت رو از راه برسونه
الهه .
من خیلی دوستت دارم چیکار کنم، نگرانم برای خودم خخخخ
بخدا تو قشنگ ترین لبخند دنیا رو داری
مگه دختر از تو نازتر و شیرین تر داریم تو دنیا
و خوش بحال من که تو هدیه خدا به منی
دو هفته پیش با سامان دوستم هماهنگ کردم برای کادوت 
چون میدونستم یه سری چیزا رو بیشتر دوست داری هماهنگ کردم همونا رو با خانومش
بره و بگیره. ماشین اسباب بازی . (آخه دختر خوب ماشین اسباب بازی دوست داری؟ من قربون تو برم لعنتی اینقدر خوبی، دختر منحصر به فرد من)، بادبادک و یه دونه شال، چون نمیخواستم اونا هم خیلی اذیت شن و البته لباس نمیتونستم برات بگیرم، چون میدونم سلیقه ات خاصه و من عمرا بتونم یه چی پیدا کنم تو واقعا خوشت بیاد. خلاصه امیدوارم همین هم بتونه فقط یه لبخند رو لبت بیاره، من آرزوم همون چند ثانیه لبخند رو لب توئه، همه هدف من همین خنده هاست. 

تو رو الان از تمام داشته هام بیشتر دوست دارم
نمیخوام از دستت بدم و دیگه به این فکر نمیکنم
من از چندماه پیش تو رو بدست آوردم و تا ابد خواهمت داشت
دوستت دارم آرامش من
دوستت دارم الهه زندگی من
 

آره ما تو دل زمستون بدنیا اومدیم
یعنی اگه با یه چاقو زمستون رو از وسط نصف کنی، دقیقا همون وسط مسطاش مارو میبینید، 15 بهمن دقیقا همون روزیه که دنیا رو با چشمای خودمون برای اولین بار دیدیم
ولی من هیچوقت تو زندگیم بخاطر تولد خودم اینقدر خوشحال نبودم که الان هستم. دلیلش اینه دقیقا تو روز تولد من کسی به دنیا اومد که همه زندگی من شده. آره دقیقا درست فهمیدید تصور کنید یه دختر و پسر هر دوشون تو 15 بهمن بدنیا اومدن و اسم هر دوشون هم با الف شروع میشه. اسم استان هر دوشون هم با کاف شروع میشه. هر دوشون یه رشته میخونن و هر دوشون هم دیوونه ان دیگه چی از این مشترک تر میخوایم داشته باشیم 
این رو جدی گفتم که تو کل زندگیم هیچوقت از روز تولدم اینقدر ذوق نداشتم که الان دارم. چون الان یه بهونه دارم که اون رو جشن بگیرم. خیلی تو ذهنم برای این روز برنامه ریختم و از خدا میخوام همه چی همونطور که پیش بینی کردم پیش بره تا بتونم فقط لحظه ای حتی کوتاه شادش کنم. میخوام بدونه چقدر دوستش دارم. من حاضرم همه چیمو به خاطرش بدم. دیگه این کوچکترین کاری که میتونم از راه دور براش بکنم. 

الهه بیشتر از همیشه
این ثانیه بیش تر از ثانیه گذشته
دوستت دارم

تولدت پیشاپیش مبارک بهار زندگی من

" />

خدای من معنای رحمان بودن تو رو زمانی فهمیدم که دیدم اونم منو دوست داره
به زندگی من اومد و روزهای تاریکی زندگیم روشن‌تر و رنگی‌تر از همیشه شد
الهه زندگی من الان دوماه و سه روز دیگه متولد میشه، من کنارش نیستم خودت میدونی اگه بودم چیکار میکردم براش
همه دلخوشی من از الان این برنامه ای هست که دوماهه برای تولدش ریختم دعا میکنم بدون هیچ مشکلی جور بشه
الان دارم لبخند میزنم خودت میدونی چی تو سرمه

اول الهه رو دوست دارم بعد تو رو
ناراحتم نشوو :)

بسازم شعری و شاعر نه من باز

کنم شعر را به نامش حرف آغاز

این اولین باره میخوام برات بنویسم. یادمه بهم گفتی اولین باری که دلم برات لرزید کی بود.

اولین بار که دلم رفت شبی بود که میخواستی برای آخرین بار قبل رفتنم همدیگه رو ببینیم و بچه‌ها برنامه گذاشتن یهویی، بهت گفتم میشه امشب با بچه‌ها بریم، وقتی اومدیم دنبالت و بغل خیابون سوارت کردیم، وقتی عقب ماشین نشستی و اون شیشه بادی اسپلش رو گم کرده بودی، وقتی بهت دادمش و تو کل اون لحظه های اون شب، وقتی نگاهت میکردم فهمیدم دیگه مثل قبل برام نیستی. تا اون موقع فکر میکردم دوستت دارم و میخوامت، ولی اون شب فهمیدم تمام وجودم درگیر نگاه تو شده. اون شب تو رو یه جور دیگه دوست داشتم. تو دلم مهرت عجیب نشست و با اینکه تا اون موقع هم میدونستم میخوامت ولی نمیخواستم تو رو اذیت کنم. ترسیده بودم برنجونمت. میگفتم عین پر قو میمونه، مثل همون پرها که وقتی پیداش میکنی آروم میذاریش لای کتاب نکنه یه گرد کوچیک روش بشینه. دلم اسیرت شد. اون شب زمان خدافظی من با خودم درگیر بودم. میگفتم چته؟؟؟؟؟؟ نکن این کار رو، شاید هر کس دیگه باشه مهم نباشه ولی این دختر هر کسی نیست، خرابش نکن، میدونستم خود خدا حواسش بهت هست. میگفتم آقا بالاسرش خداست حواست باشه با کی شوخی میکنی، طرف این دختر نرو !!!! نذار آه و نفرین تمام فرشته‌های عالم دنبالت باشه و تا ابد نفرینت کنن چطور دل یه فرشته از بین خودشون رو شکستی. اون شب من صداها رو میشنیدم ولی حواسم جای دیگه بود.

وقتی خدافظی کردیم و رفتیم یه زنگ تو گوشم بود، کل دنیا یه طرف، فکر نبودن تو یه طرف

دیگه تا چند روز من دیدم بدون تو نمیتونم. اون موقع بود فهمیدم دلم برات رفته. گفتم نگهش میدارم قول میدم اذیتش نکنم، دلش رو نمیشکنم. قول . قول . قول

الان خاطر تو مال منه و من اون رو توی گنجینه قلبم نگه میدارم، هر روز هزار بار بیرونش میارم و یه دل سیر نگاهش میکنم. اون لحظه‌هایی هم که خاطرت تو گنجینه دلمه، مدام بهش فکر میکنم و میبینم یه دیووونم. من تو رو دیدم و عاشقت شدم

دوستت دارم زندگی من

دوستت دارم خاتون من

دل میرود ز دستم

صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان

خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانیم

ای باد شرطه برخیز

باشد که بازبینم

دیدار آشنا را